آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
روان شناسي-علمي- ادبی
8 شهريور 1389برچسب:, :: 9:30 بعد از ظهر :: نويسنده : خودم
مناجات شب قدر
بگذار تا بميرم در اين شب الهي
ورنه دوباره آرم رو روي روسياهي
چون رو كنم به توبه، سازم نوا و ندبه
چندان كه باز گردم گيرم ره تباهي
چون رو كنم به احياء، دل زنده گردم اما
دل مرده ميشوم باز با غمزه گناهي
گرچه به ماه غفران بسته است دست شيطان
بدتر بود ز ابليس اين نفس گاه گاهي
اي كاش تا توانم بر عهد خود بمانم
شرمندهام ز مهدي وز درگهت الهي
تا در كفت اسيرم قرآن به سر بگيرم
چون بگذرم ز قرآن اُفتم به كوره راهي
من بندگي نكردم با خويش خدعه كردم
ترسم كه عاقبت هم اُفتم به قعر چاهي
با اينكه بد سرشتم با توست سرنوشتم
دانم كه در به رويم وا ميكني به آهي
اي نازنين نگارا تغيير ده قضا را
گر تو نميپسندي تقدير كن نگاهي
دل را تو ميكشاني بر عرش ميكشاني
بال ملك كني پهن از مهر روسياهي
دل را بخر چنان حُر تا آيم از ميان بُر
بي عجب و بي تكبّر از راه خيمه گاهي
امشب به عشق حيدر ما را ببخش يكسر
جان حسين و زينب بر ما بده پناهي
آخر به بيت زينب بيمار دارم امشب
از ما مگير او را جان حسن الهي
در اين شب جدايي در كوي آشنايي
هستم چنان گدايي در كوي پادشاهي
ادامه مطلب ... 7 شهريور 1389برچسب:, :: 11:33 قبل از ظهر :: نويسنده : خودم
دلم را ای خدا شوریده تر کن وجودم را همه زیر و زبر کن بگیر از من زمانی هستی ام را فزونتر کن به جامی مستی ام را چنانم کن سر از پا ندانم زفرط بیخودی خود را ندانم ملولم کرده این عقل بد اندیش مرا بیگانه کن بیگانه با خویش به نار عشق جانم را بسوزان هوسهای نهانم را بسوزان بسوزان تا میان آتش عشق خلیل آسا بگردم سرخوش عشق بدون عشق این هستی چه ارزد مرااز خویشتن محجوب مگذار دلم با نور هستی آشنا کن من و مای مرا از من جدا کن چنان کن تا سراپا من تو باشم نه ازخود صد هزاران بت تراشم نظر شما اشعار منصور امینی باغبهادرانی
|
|||||||||||||||||
|