درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روان شناسي-علمي و آدرس seddighy.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 79
بازدید کل : 57220
تعداد مطالب : 46
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


روان شناسي-علمي- ادبی
22 تير 1389برچسب:, :: 10:19 بعد از ظهر ::  نويسنده : خودم       

خدايا بر داده و نداده و گرفته ات شکر چون
داده ات نعمت است
نداده ات حکمت است
گرفته ات امتحان است
پس بر هر سه شکر
 



20 تير 1389برچسب:, :: 10:14 بعد از ظهر ::  نويسنده : خودم       

 



21 تير 1389برچسب:, :: 10:8 بعد از ظهر ::  نويسنده : خودم       

گر بخون دل ميسر آب وناني شد مرا
در مقام صبر اينهم امتحاني شد مرا
عمر از پنجه گذشت و پنجه غم بر گلو
صبر را نازم شه صاحبقراني شد مرا
طوطي و آينه ديدي ، شاعر وعزلت ببين
سايه ديوار حيرت همزباني شد مرا
هر زمان ثابت شدم در سير اين صحراي كور
ريگ غلطاني دراي كارواني شد مرا
تا گلي از روزن طاق قفس بويم ز باغ
پله پله رنج ومحنت نردباني شد مرا
در صف اين گله بودم از تواضع بره اي
هر كه در دست آمدش چوبي شباني شد مرا
ايكه مي جويي مكان وحال و روزم را بناز
كوچه هر خانه بر دوشي نشاني شد مرا
روزگارا من حريفم هرچه پا پيچم شوي
غيرت از قيد وارستن تواني شد مرا
من بآب آبرو سبزم، بباران گو مبار
هر سراي دوستانم ، بوستاني شد مرا
ايكه خود غرق سلاح جوري و ما بي سلاح
هر دعاي نيمه شب تير وكماني شد مرا
در من از خورشيد سوزان قيامت باك نيست
بال عنقاي كرامت سايباني شد مرا





----
 



20 تير 1389برچسب:, :: 10:1 بعد از ظهر ::  نويسنده : خودم       


خانمانسوز بود آتش آهي ، گاهي
ناله اي ميشكند پشت سپاهي ، گاهي
گرمقدر بشود سلك سلاطين پويد
سالك بي خبر خفته به راهي گاهي
قصه يوسف و آن قوم چه خوش پندي بود
به عزيزي رسد افتاده به چاهي گاهي
هستيم سوختي از يك نظر اي اختر عشق
آتش افروز شود برق نگاهي ، گاهي
روشني بخش از آنم كه بسوزم چون شمع
او سپيدي بود از بخت سياهي ، گاهي
عجبي نيست اگر مونس يار است رقيب
بنشيند برگل هرزه گياهي ، گاهي
اشك در چشم فريبنده ترت مي بينم
در دل موج ببين صورت ماهي ، گاهي
زرد رويي نبود عيب مرانم از كوي
جلوه بر قريه دهد خرمن كاهي ، گاهي
دارم اميد كه با گريه دلت نرم كنم
بهر طوفان زده سنگيست پنهاهي گاهي